بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

::بیمار خنده های توام بیشتر بخند::
بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

::بیمار خنده های توام بیشتر بخند::

مرگ - زندگی

هنوز کاملا در قبر زندگی جابجا نشده بودم که یکباره احساس کردم دستی آشنا و مضطرب سنگ قبرم را می کوبد. لحظه ای بعد روح سرگردانم با دیدگان اشک آلود از لابلای خاک قبرم به کنارم آمد بدون هیچ گفتگو دستم را گرفت و از زیر خاک بیرونم کشید.
نگاهی به سنگ قبرم کرد و گفت:
ببین....این بشر دروغگو...حتی پس از مرگ تو هم... به حقیقت و آنچه را که مربوط به توست پشت پا زده.
راست می گفت.
بروی سنگ قبرم نوشته بودند:
" در 1306 متولد شد و در 1333 مرد...! "
                                                        دروغ بود!!

سال 1306 سالی بود که من مردم، و زندگی من پس از سالها مرگ تحمیلی در 1333 شروع شد.
سنگ قبرم را وارونه کردم تا حقیقت را بنویسم.
روحم این بار با خنده گفت:
"شاعر فراموش کن این مسخره بازیها را.
به کسی چه مربوط که تو کی آمدی و کی رفتی...برو بخواب."
راست می گفت.
من هم خنده کنان رفتم و خوابیدم.
چه خوابی...چه خواب خوبی.
کاش همه می فهمیدند.
کاش همه می فهمیدند


::کارو

دفترشعر2-4آذر1379

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد