من زنم

من زنم
چکیده ی عشق .. مهر .. لطف آفریدگار
گاه ..
تن داده به تمام سختی روزگار
من ضعیف نیستم .. ای که خودت را قویترین آفریده میدانی .. ای همدم
تمام قدرتم در نگاهم نهفته ..
... ... همه در قلبم ...
همیشه پا به پای تو .. در تمام دردسرهای دنیایی
پر از سکوت شدم .. پر از قناعت شدم .. پر از همراهی
بودنم اگر به چشم تو نمی آید .. برای چند لحظه حذف کن مرا از دنیایت
ببین بدون من .. بدون این همخانه
چگونه گرم میشود ..
تمام زندگیت؟!؟!

دختر رویاهای دیروز...

با زنت شوخی کن
سر به سرش بگذار
از غذایش بچش
از دست پختش تعریف کن
و بدان که اگر گاهی هم ظرف ها را تو بشوری
آسمان خدابه زمین نمی آید
آخر می دانی؟
او همان دختر رویاهای دیروزت است
که به آشپزخانه زندگی امروزت آمده

             باور کن بدون او
                                     اجاق خانه ات حسابی کور کور است!

سلطان عشق

چونکه فرمان آید از سلطان عشق

هر محالی می شود قربان عشق

بوسه نمی خواهم، چیزی بگو

مرهم زخم های کهنه ام

کنج لبان توست!

بوسه نمی خواهم، چیزی بگو

:: شاملو