بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

::بیمار خنده های توام بیشتر بخند::
بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

::بیمار خنده های توام بیشتر بخند::

با ستاره ای در دستم

همیشه می گریختم
میان کلمه های تکراری قدیمی
 و سروصداهای بیهوده
از زمان می گریختم
به درون خود
سفر می کردم ودورمی شدم
اما این بار
پیش از آنکه بگریزم
ستاره ای روی دست من افتاد
ستاره ای که به خاطر من
از آسمان جدا شده بود
ستاره
باعث زندگی من بود
وباعث مرگ
ستاره روی دست من به خواب رفته بود
همچون گنج رازهای کودکی
و من
با ستاره بر دستم
نمی توانم جای دوری بگریزم.

:: آنتوان دوسنت اگزوپری

نابغه

نابغه کسی ست که بتواند مسائل عمیق و پیچیده را در قالب جملات ساده بریزد.


::چارلز بوکوفسکی

مشکل دنیا این است

به قـــولِ برتراند راسل

مشکل دنیا این است، که احمق ها کاملاً به خود یقین دارند،
در حالیکه دانایان، سرشار از شک و تردیدند !


:: برتراند راسل

شب خجالت من

به طعنه گفت به من: روزگار جانکاه است

به من! که هر نفسم آه در بی آه است

در آسمان خبری از ستاره من نیست

که هر چه بخت بلند است عمر کوتاه است

به جای سرزنش من به او نگاه کنید

دلیل سر به هوا بودن زمین ماه است

شب مشاهده  چشم آن کمان ابروست! 

کمین کنید که امشب سر بزنگاه است

شرار شوق و تب شرم و بوسه دیدار

شب خجالت من از لب تو در راه است

گام

تو بهار را دوست داری، من پاییز را

زندگی تو بهار است، زندگی من پائیز


گونه سرخ تو

سرخ گل بهاریست

چشمان خسته من، آفتاب بیرنگ پاییز

اگر من گامی دیگر بردارم، گامی به پیش

در آستانه یخزده زمستان خواهم بود

اگر تو گامی به پیش می آمدی

و من گامی واپس می گذاشتم

به یکدیگر میرسیدیم

در تابستان گرم و مطبوع.

صدای پاها

''و این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی‌ است که همچنان‌ که تو را می‌بوسند، در ذهن خود طناب دار تو را می‌بافند.''

عشق الهی

عشق الهی هم اکنون در من و از طریق من به عالیترین کار خود سرگرم است. عشق الهی هم اکنون برای من و از طریق من سلامت کامل و ثروت فراوان و سعادت بیکران می آورد.


::چهار اثر از اسکاول شین


ای هیچ

دنیا همه هیچ و کار دنیا همه هیچ

ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ


گیتی

دانی سحر به گوش سلیمان چه گفت باد؟

گیتی بجز فسانه و افسون و باد نیست!

عروسک کوکی

می توان همچون عروسک های کوکی بود
با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید
می توان در جعبه ای ماهوت
با تنی انباشته از کاه
سالها در لابلای تور و پولک خفت
می توان با هر فشار هرزه ی دستی
بی سبب فریاد کرد و گفت

آه من بسیار خوشبختم


:: فروغ فرخزاد