بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

::بیمار خنده های توام بیشتر بخند::
بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

::بیمار خنده های توام بیشتر بخند::

آدمیست دیگر

آدمیست دیگر

یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد

دوست دارد بردارد

                     خودش را بریزد دور


:: حسین پناهی

من نباید چیزی باشم که تو می خواهی، من خودم را از خودم ساخته ام.

من نباید چیزی باشم که تو می خواهی، من خودم را از خودم ساخته ام.

منی که من از خود ساخته ام، آمال من است.

و آنی که تو از من می سازی آرزوهایت و کمبودهایت هستند.

لیاقت انسانها کیفیت زندگی را تعیین می کند، نه آرزوهایشان.

و من متعهد نیستم که چیزی باشم که تو می خواهی.

و تو هم می توانی انتخاب کنی که مرا می خواهی یا نه.

ولی نمی توانی انتخاب کنی که از من چه می خواهی.

می توانی دوستم داشته باشی، همین گونه که هستم و من هم تو را.

می توانی از من متنفر باشی بی هیچ دلیلی و من هم  از تو.

چرا که ما هر دو انسانیم.

این جهان مملو از انسان هاست، پس این جهان می تواند هر لحظه مالک احساسی جدید باشد.

تو نمی توانی برایم به قضاوت بنشینی و حکمی صادر کنی و من هم تمی توانم.

قضاوت و صدور حکم بر عهده نیروی ماورایی خداوندگار است.

دوستانم مرا همین گونه پیدا می کنند و می ستایند.

حسودان از من متنفرند، ولی باز می ستایند.

دشمنانم کمر به نابودیم بسته اند و همچنان می ستایندم.

چرا که من اگر قابل ستایش نباشم نه دوستی خواهم داشت، نه حسودی و نه دشمنی و نه حتی رقیبی. 

دشمنی و نه حتی رقیبی.

من قابل ستایشم و تو هم.

یادت باشد اگر چشمت به این دست نوشته افتاد.

به خاطر بیاوری که اشخاصی را که هر روز می بینی و با آنها مراوده داری

همه انسان هستند و دارای خصوصیات یک انسان با نقابی متفاوت. اما همگی جایز الخطا.


:: مهاتما گاندی



هوا بس ناجوانمردانه .... است


‎...
هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی
دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای

منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم
منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور
منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور
نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم
بیا بگشای در، بگشای ، دلتنگم


:: اخوان ثالث

دست‌های تو

سکوت التهاب آمیز ما
صدای قلبهای اشتیاق
تردید تو و
            نیاز من
ناگهان
زیبا شدم
      و دست‌های کبوتری تپنده
      زینت همیشه‌ی وجودم شد

اسیر

هزار بار گفتمت ای دوست، ملامتم چه کنی ...؟!

                                                                  تو هم چو من به نگاهی اسیر میگردی!!!!

دنیا

دنیا چه زیباست!

با یاد کسی که دنیای ماست.

انتظار .... فراموشی

انتظار سخت است، فراموش کردن هم سخت است
اما اینکه ندانی باید انتظار بکشی یافراموش کنی ازهمه سخت تراست!



::پائولو کوئلیو

در ساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریستم