درین شبها
که گل از برگ
و برگ از باد
و باد از ابر
و ابر از خویش میترسد،
و پنهان میکند هر چشمه ای سرو سرودش را،
درین آفاق ظلمانی
چنین بیدار و دریاوار
توئی تنها که می خوانی