نفسی بیا و بنشین، سخنی بگوی و بشنو
که قیامت است چندین سخن از دهان خندان
من از عطر آهستهی هوا میفهمم
تو باید تازهگیها
از اینجا گذشته باشی.
:: سید علی صالحی
ما لحظات را گذرانیدم تا به خوشبختی برسیم
افسوس که
خوشبختی همان لحظات بودند و
ما قدرشان را ندانستیم!
از ناب ترین نگاهت
منظره ای می خواهم
پنجره ای نه ...
روزنه ای فقط ...
تا از میان سادگی
گنگ ترین معنای زیستن را کودکانه بیابم !
دیروز
ما زندگی را به بازی گرفتیم
امروز
او، ما را....
فردا ؟! ....
::قیصر امین پور
دفتر شعر2- 7دی 1378