-
...خوش حال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زنده گی کن و ..
یکشنبه 13 اسفندماه سال 1391 21:27
:: شکسپیر می گه ... من همیشه خوش حالم، می دانید چرا ؟ برای این که از هیچ کس برای چیزی انتظاری ندارم انتظارات همیشه صدمه زننده هستند .. زنده گی کوتاه است ... پس به زنده گی ات عشق بورز ... ...خوش حال باش ... و لبخند بزن ... فقط برای خودت زنده گی کن و ... قبل از این که صحبت کنی ،گوش کن قبل از این که بنویسی، فکر کن قبل از...
-
یک گل کاشته باشم
یکشنبه 13 اسفندماه سال 1391 15:46
دستم بوی گل میداد مرا به جرم چیدن گل محکوم کردند... اما هیچ کس فکر نکرد که شاید... یک گل کاشته باشم...! ::ارنستو چه گوارا
-
تو شاهکار خالقی
شنبه 12 اسفندماه سال 1391 13:01
تو شاهکار خالقی، تحقیر را باور نکن . بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش. زیبا و زشتش پای توست، تقدیر را باور نکن . تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی، از نو دوباره رسم کن، تصویر را باور نکن . خالق تو را شاد آفرید، آزاد آزاد آفرید ، پرواز کن تا آرزو، زنجیر را باور نکن .
-
به دنبال خدا نگرد
چهارشنبه 9 اسفندماه سال 1391 13:04
به دنبال خدا نگرد خدا در بیابان های خالی از انسان نیست خدا در جاده های تنهای بی انتها نیست به دنبالش نگرد خدا در نگاه منتظر کسی است که به دنبال خبری از توست خدا در قلبی است که برای تو می تپد خدا در لبخندی است که با نگاه مهربان تو جانی دوباره می گیرد خدا آن جاست در جمع عزیزترین هایت خدا در دستی است که به یاری می گیری...
-
اعتقاد ؟؟؟
سهشنبه 8 اسفندماه سال 1391 13:19
شما نمی توانید با کسی که ایمان دارد با کشتن تان, به بهشت می رود منطقی بحث کنید. ::ولتر
-
همه چیز کهنه میشود
دوشنبه 7 اسفندماه سال 1391 11:09
احتیاط باید کرد. همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم، عشق نیز . :: نادر ابراهیمی
-
نقشه را خوب بببین!!!
یکشنبه 6 اسفندماه سال 1391 15:51
زندگی یافتن یک قالیست، نه همان نقش و نگاری که خودت میخواهی، نقشه را اوست که تعیین کرده تو در این بین فقط می بافی نقشه را خوب بببین!!! نکند آخر کار قالی زندگیت را نخرند
-
اندکی تاریخ را بهتر نوشت
شنبه 5 اسفندماه سال 1391 16:00
کاش میشد سرنوشت خویش را از سر نوشت کاش می شد اندکی تاریخ را بهتر نوشت کاش می شد پشت پا زد بر تمام زندگی داستان عمر خود را گونه ای دیگر نوشت
-
یک حال ساده ...
چهارشنبه 2 اسفندماه سال 1391 21:32
همۀ فعل هایم ماضی شده اند ... ماضی خیلی بعید ! و دلم برای یک حال ، یک حال ساده ... چقدرتنگ شده است ...
-
من زنم
دوشنبه 30 بهمنماه سال 1391 23:51
من زنم چکیده ی عشق .. مهر .. لطف آفریدگار گاه .. تن داده به تمام سختی روزگار من ضعیف نیستم .. ای که خودت را قویترین آفریده میدانی .. ای همدم تمام قدرتم در نگاهم نهفته .. ... ... همه در قلبم ... همیشه پا به پای تو .. در تمام دردسرهای دنیایی پر از سکوت شدم .. پر از قناعت شدم .. پر از همراهی بودنم اگر به چشم تو نمی آید...
-
دختر رویاهای دیروز...
یکشنبه 29 بهمنماه سال 1391 13:42
با زنت شوخی کن سر به سرش بگذار از غذایش بچش از دست پختش تعریف کن و بدان که اگر گاهی هم ظرف ها را تو بشوری آسمان خدابه زمین نمی آید آخر می دانی؟ او همان دختر رویاهای دیروزت است که به آشپزخانه زندگی امروزت آمده باور کن بدون او اجاق خانه ات حسابی کور کور است!
-
سلطان عشق
یکشنبه 15 بهمنماه سال 1391 14:50
چونکه فرمان آید از سلطان عشق هر محالی می شود قربان عشق
-
بوسه نمی خواهم، چیزی بگو
چهارشنبه 4 بهمنماه سال 1391 17:38
مرهم زخم های کهنه ام کنج لبان توست! بوسه نمی خواهم ، چیزی بگو :: شاملو
-
آدمیست دیگر
جمعه 29 دیماه سال 1391 19:01
آدمیست دیگر یک روز حوصله هیچ چیز را ندارد دوست دارد بردارد خودش را بریزد دور :: حسین پناهی
-
من نباید چیزی باشم که تو می خواهی، من خودم را از خودم ساخته ام.
چهارشنبه 27 دیماه سال 1391 18:53
من نباید چیزی باشم که تو می خواهی، من خودم را از خودم ساخته ام. منی که من از خود ساخته ام، آمال من است. و آنی که تو از من می سازی آرزوهایت و کمبودهایت هستند. لیاقت انسانها کیفیت زندگی را تعیین می کند، نه آرزوهایشان. و من متعهد نیستم که چیزی باشم که تو می خواهی. و تو هم می توانی انتخاب کنی که مرا می خواهی یا نه. ولی...
-
هوا بس ناجوانمردانه .... است
دوشنبه 18 دیماه سال 1391 23:08
... هوا بس ناجوانمردانه سرد است ... آی دمت گرم و سرت خوش باد سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشای منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم منم من، سنگ تیپاخورده ی رنجور منم ، دشنام پست آفرینش ، نغمه ی ناجور نه از رومم ، نه از زنگم ، همان بیرنگ بیرنگم بیا بگشای در، بگشای ، دلتنگم :: اخوان ثالث
-
دستهای تو
پنجشنبه 7 دیماه سال 1391 20:27
سکوت التهاب آمیز ما صدای قلبهای اشتیاق تردید تو و نیاز من ناگهان زیبا شدم و دستهای کبوتری تپنده زینت همیشهی وجودم شد
-
اسیر
چهارشنبه 6 دیماه سال 1391 19:56
هزار بار گفتمت ای دوست، ملامتم چه کنی ...؟! تو هم چو من به نگاهی اسیر میگردی!!!!
-
دنیا
چهارشنبه 6 دیماه سال 1391 19:55
دنیا چه زیباست! با یاد کسی که دنیای ماست.
-
انتظار .... فراموشی
سهشنبه 5 دیماه سال 1391 17:17
انتظار سخت است، فراموش کردن هم سخت است اما اینکه ندانی باید انتظار بکشی یافراموش کنی ازهمه سخت تراست! ::پائولو کوئلیو در ساحل رودخانه پیدرا نشستم و گریستم
-
دنیا را بد ساخته اند
پنجشنبه 23 آذرماه سال 1391 21:59
دنیا را بد ساخته اند... کسی را که دوست داری، تو را دوست نمی دارد. کسی که تو را دوست دارد ،تو دوستش نمی داری اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند و این رنج است . زندگی یعنی این ::دکتر شریعتی
-
بخند
چهارشنبه 22 آذرماه سال 1391 13:24
آدمک آخر دنیاست ، بخند آدمک مرگ همین جاست ، بخند آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست ، بخند دستخطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست ، بخند فکر کن درد تو ارزشمند است فکر کن گریه چه زیباست ، بخند صبح فردا به شبت نیست که نیست تازه انگار که فرداست ، بخند راستی آنچه به یادت دادیم پر زدن نیست که درجاست ، بخند...
-
تاسف خوردن
شنبه 18 آذرماه سال 1391 11:49
چه قدر خوب است که برای تاسف خوردن به حال خودمان نیز زمان مشخص و محدودی در نظر بگیریم. چند دقیقه اشک بریزیم و بعد به استقبال روزی برویم که در پیش رو داریم. ::میچ البوم سه شنبه ها با موری
-
ساده ترین راه خوشبختی
شنبه 18 آذرماه سال 1391 11:48
یکی از ساده ترین راه های خوشبخت ماندن این است که... چیزهایی که باعث ناراحتیتان می شود را رها کنید.
-
یوسف به بدنامی خود اعتراف کن
سهشنبه 14 آذرماه سال 1391 14:45
این دوستانی که دم از جنگ می زنند از تیرهای نخورده چرا لنگ می زنند همسفره های خلوت آن روزهای ببین این روزها چه ساده به هم انگ می زنند حرفست از وحشت رسوا شدن هنوز ما را به رنگ جماعتشان رنگ می زنند یوسف به بدنامی خود اعتراف کن کز هر طرف به پیرهنت چنگ می زنند بازی عوض شده و همان هم قطارها از داخل قطار به ما سنگ می زنند...
-
دختر است دیگر
چهارشنبه 8 آذرماه سال 1391 18:17
دختر است دیگر... گاهی دلش می خواد بهانه های الکی بگیرد به هوای آغوش تـو شانه های تو... که بعد، تو آرام خیلی آرام در گوشش زمزمه کنی: ببین من عاشقتم...
-
نع
دوشنبه 6 آذرماه سال 1391 22:20
در ماندنم هیچ رفتنی نبود باشد که در رفتنم جای ماندنی باشد! ::مریم هوله
-
ای کاش میتوانستند
چهارشنبه 17 آبانماه سال 1391 20:50
ای کاش میتوانستند از آفتاب یاد بگیرند که بیدریغ باشند در دردها و شادیهاشان حتی با نانِ خشکِشان و کاردهایشان را جز از برایِ قسمت کردن بیرون نیاورند ::احمد شاملو
-
کاش میدانستی .... کاش
دوشنبه 15 آبانماه سال 1391 18:40
کاش می دانستی من سکوتم حرف است حرف هایم حرف است خنده هایم حرف است کاش می دانستی می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم کاش می دانستی کاش می فهمیدی کاش و صد کاش نمی ترسیدی که مبادا دل من پیش دلت گیر کند یا نگاهم تلی از عشق به دستان تو زنجیر کند من کمی زودتر از خیلی دیر مثل نور از شب چشم تو سفر خواهم کرد تو نترس سایه ها بوی...
-
تنها می شوی
شنبه 13 آبانماه سال 1391 23:15
اگر انسانی بیش ازدیگران بداند، تنها می شود! ::کارل گوستاو یونگ