بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

::بیمار خنده های توام بیشتر بخند::
بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

بهترین دست نوشته ها، شعر و نثرها

::بیمار خنده های توام بیشتر بخند::

آفتابی می شناسم ....

آفتابی می شناسم از آفتاب این جهان تابانتر

از میان پنجره به همسایه ام سلام کرده ام

گفت: "به به! چه آفتابی"

سفر نکرده ای چون او باید این سایه را آفتاب بنامد

آفتاب باید

            از عشق بجوشد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد